🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر
ایرانشان ابن ابی الخیر

چو از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 256

کوش‌نامه 256 ام از 368 کوش‌نامه

چو یک سال در کاخ قارن بماند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35

1 چو یک سال در کاخ قارن بماند فریدون فرّخ ورا پیش خواند

2 چو چشمش برآمد به تاج کیی بدید آن بزرگی و فرّخ پیی

3 به رخساره بپسود روی زمین همی خواند بر تاج شاه آفرین

4 بخندید در روی او شاه و گفت که بخت تو بنمود روی از نهفت

5 از این پس نبینی جز از کام خویش چو آغاز یابی سرانجام خویش

6 چو از شاه بشنید کوش این نواخت زمین را ببوسید و سر برافراخت

7 همی گفت کای نیکدل شهریار خردپرور و راد و آمرزگار

8 از این پس یکی بنده باشمت پیش پشیمانم از کار و کردار خویش

9 اگر شاه پاداش کردار من بفرماید اندر خور و کار من

10 سرِ دار باشد مرا جایگاه مگر بر من آمرزش آید ز شاه

11 فریدون فراوانش بنواخت و گفت که با رای تو راستی باد جُفت

12 بخوبی سوی خانه کردش گُسی فرستاد با او بزرگان بسی

13 فرستاد نزدش ز هرگونه ساز ز دینار و اسبان گردنفراز

14 چو روز آمد، او را بخوبی بخواند به کرسی زر پیکرش برنشاند

15 یکی خوان شاهانه آراستند بخوردند و پس جام می خواستند

16 به مستی بدو گفت شاه بلند که زندان به از پیشگاه بلند!

17 تو آن سختی از خوی بد یافتی که از راه ما روی برتافتی

18 کنون آن همه سختی اندر گذشت گذشته بد و نیک چون باد دشت

19 از این پس بیابی ز ما آرزوی چو از مغز بیرون کنی تیره خوی

20 زمین را به رخساره بپسود کوش بدو گفت کای خسرو پاک هوش

21 بدین مهربانی و نیکودلی روا دارم ار جان من بگسلی

22 سزد گر به زیر پی اسب شاه ازاین پس کنم خویشتن را تباه

23 که بخشایش آورد ازآن پس که من گنهکار دیدم همی خویشتن

24 چو من بنده را، بند و زندان سزاست چه زندان، مرا تیغ برّان جزاست

25 بدان تا کس از بندگان سترگ نتابد ز فرمان شاه بزرگ

26 ولیکن بدان شهریارا، که من گنهکار دیدم همی خویشتن

27 نبودم دلیری که آیم برت ببوسم سر و خسروی افسرت

28 کنون گر بیازاریم کام توست وگر خود ببخشاییم نام توست

29 چو دیدم بزرگی و آرام شاه گر از من کنون درگذاری گناه

30 از این پس یکی بنده باشم به در کمر بسته پیش شه تاجور

31 بخندید در روی او شهریار بدو گفت اندیشه در دل مدار

32 همه در گذارم من از تو گناه به گردون رسانمت از این پس کلاه

33 ز پرده چو پیدا شدند اختران ز باده سر سرکشان شد گران

34 خرد چون گریزان شد از جام می سوی خانه رفتند از آن بزم کی

35 ز پرده چو بنمود روی آفتاب به می کرد مغز دلیران شتاب

ایرانشان ابن ابی الخیر از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر چو یک سال در کاخ قارن بماند کوش‌نامه 256 ام از 368 کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد
شعر قالب : کوش‌نامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند

شاعر شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند چه کسی است ؟

شاعر شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد.

شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند چیست ؟

قالب شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند کوش‌نامه است

سبک شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند چیست ؟

سبک شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر چو یک سال در کاخ قارن بماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ایرانشان ابن ابی الخیر

چو از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 256

کوش‌نامه 256 ام از 368 کوش‌نامه
بنر