- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو طوطی خط او پر بر آورد جهان حسن در زیر پر آورد
2 به خوش رنگی رخش عالم برافروخت ز سرسبزی خطش رنگی بر آورد
3 لب چون لعلش از چشمم گهر ریخت بر چون سیمش از رویم زر آورد
4 گل از شرم رخ او خشک لب گشت ز خشکی ای عجب دامن تر آورد
5 دهان تنگ او یارب چه چشمه است که از خنده به دریا گوهر آورد
6 سر زلفش شکار دلبری را هزاران حلقه در یکدیگر آورد
7 فلک زان چنبری آمد که زلفش فلک را نیز سر در چنبر آورد
8 فلک در پای او چون گوی میگشت چو چوگانش به خدمت بر سر آورد
9 چو شد عطار لالای در او ز زلفش خادمی را عنبر آورد