-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند صبوحیان نفس از آتش مذاب زنند
2 به تاب سینه چراغ فلک برافروزند ز آب دیده نمک بر دل کباب زنند
3 چو آفتاب ز جیب افق برآرد سر ز ماه یکشبه آتش در آفتاب زنند
4 شکنج سنبل طاوس بیکران گیرند هزار قهقهه چون کبک بر غراب زنند
5 مغان به ساغر می آب ارغوان ریزند بتان به تنگ شکر خنده بر شراب زنند
6 به وقت صبح پریچهرگان زهرهجبین دم از سهیل شبافروز مهنقاب زنند
7 به چین طره پرتاب قلب دل شکنند به تیر غمزهٔ پرخواب راه خواب زنند
8 ز تاب می چو سمن برگشان برآرد خوی ز چهره بر گل روی قدح گلاب زنند
9 به جرعه آب رخ خاکیان به باد دهند بر آتش دل خواجو ز باده آب زنند