چو بگشادم از جلال الدین محمد مولوی غزل 2185

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چو بگشادم نظر از شیوه تو

1 چو بگشادم نظر از شیوه تو بشد کارم چو زر از شیوه تو

2 تویی خورشید و من چون میوه خام به هر دم پخته‌تر از شیوه تو

3 چو زهره می‌نوازم چنگ عشرت شب و روز ای قمر از شیوه تو

4 به هر دم صد هزار اجزای مرده شود چون جانور از شیوه تو

5 چرا ازرق قبای چرخ گردون چنین بندد کمر از شیوه تو

6 چرا روی شفق سرخ است هر شام به خونابه جگر از شیوه تو

7 ز شیوه ماهت استاره همی‌جست گرفتم من بصر از شیوه تو

8 به خوبی همچو تو خود این محال است چنان خوبی به سر از شیوه تو

9 ز انبوهی نباشد جان سوزن ز عاشق وین حشر از شیوه تو

10 عجب چون آمد اندر عالم عشق هزاران شور و شر از شیوه تو

11 اگر نه پرده آویزی به هر دم بدرد این بشر از شیوه تو

12 اگر غفلت نباشد جمله عالم شود زیر و زبر از شیوه تو

13 چرایم شمس تبریزی چو شیدا به گرد بام و در از شیوه تو

عکس نوشته
کامنت
comment