🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر
ایرانشان ابن ابی الخیر

چو از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 359

کوش‌نامه 359 ام از 368 کوش‌نامه

چو کوش جهاندیده نامه بخواند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43

1 چو کوش جهاندیده نامه بخواند همان گه سپه را بدان مرز راند

2 یکی کشوری دید چون یک جهان درخت برومند و آب روان

3 ز موران بپرداخته سربسر ز خاکش گسسته پی جانور

4 دژم گشت، وز روم وز خاوران بیاورد فرزانه نام آوران

5 کسانی که نیرنگ سازند نیز بیاورد و داد او ز هرگونه چیز

6 ز هرگونه گفتند و جستند راه به فرجام هم چاره آمد ز شاه

7 ز شهر و ز کشور بیاورد مرد بدان راهِ موران یکی کَنده کرد

8 به فرسنگ سی تا به دریای آب کَننده به کندن گرفته شتاب

9 بکندند پهناش صد گز فزون ز دریا فگندند آب اندرون

10 برآن کنده بر شاه نیرنگ ساز یکی پل برآورد پهن و دراز

11 ز سنگ و ز ارزیر کرده چنان کش از باد و باران نیامد زیان

12 سواری دگر کرد برچهر خویش که برچهر خود داشتی مهر خویش

13 میانش به گوگرد و نفت سیاه بیاگند چون سنگ داننده شاه

14 نگهداشت تا اختر کار اوی برآمد، چو شد تیز بازار اوی

15 به نیرنگ آن را برآن پل ببست سواری کشیده سوی راه دست

16 تو گفتی همی گویدی راه نیست برآن پل کسی را گذرگاه نیست

17 کسی گر پسودی برآن باره دست چو برق آتشی از میانش بجَست

18 برآن تیزی آتش برافروختی که گر کوه بودی تنش سوختی

19 بنزدیک آن، یک مناره ی بلند برآورد خسرو ز بیم گزند

20 ز گُردان تنی ده برآن جا نشاند چو پردخته شد، شاه لشکر براند

21 چو شد گرسنه باز درّنده مورد برآرد، شکم چون تهی گشت، شور

22 برآن راه بر تاختن ساختند چو شیران و گرگان همی تاختند

23 به کنده رسیدند و کی بود راه! لب کنده زآن جانور شد سیاه

24 بسی راه جُستند و پل یافتند برآن پل همه تیز بشتافتند

25 رسیدند نزدیک اسب و سوار گمانی چنان برد کآمد شکار

26 یکایک بدو برفگندند تن چو گرگان همه باز کرده دهن

27 از ایشان چو شد گرم گوگرد و نفت سراسر جهان دود و آتش گرفت

28 چو آتش برآورد با مور زور کجا پایداری کند زورِ مور

29 به گردون زبانه همی برفروخت از ایشان هزاران هزاران بسوخت

30 چو انقاس شد پول و آن سنگها همی بویشان شد به فرسنگها

31 گروهی ازآن، آب دریا ببرد گروهی که برگشت در ره بمرد

32 همی مور ازآن مرز ببرید شاه بیامد بدان راه بیش از دو ماه

33 که کشور شد آباد چندان زمین برآن شاه پیوسته گشت آفرین

34 چو آگاه شد شاه جابلق، تفت یکی گنج بر دست با آن برفت

35 سوی کوش شد با سپه نرم نرم بمالید رخساره بر خاک گرم

36 چنین گفت کاین دانش ایزدی ست کنون سرکشیدن ز نابخردی ست

37 بسی خوردنی برد پیش سپاه به مهمان او بود یک ماه شاه

38 بجای است آن نغز طلّسم نوز نگردد تباه از خزان و تموز

39 به جایی که برج حمل زآفتاب کند روی رنگین خود را نقاب

40 جهاندیده گوید که نزدیک این یکی رود بینی روان بر زمین

41 که آن را به کشتی توانی برید که از آب چونان شگفتی ندید

42 شب شنبه آن آب بر جای خویش باستد، نیاید یک انگشت پیش

43 چو یکشنبه آید، همی گردد اوی چنین است کردار این آب جوی

ایرانشان ابن ابی الخیر از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر چو کوش جهاندیده نامه بخواند کوش‌نامه 359 ام از 368 کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد
شعر قالب : کوش‌نامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند

شاعر شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند چه کسی است ؟

شاعر شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد.

شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند چیست ؟

قالب شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند کوش‌نامه است

سبک شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند چیست ؟

سبک شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر چو کوش جهاندیده نامه بخواند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ایرانشان ابن ابی الخیر

چو از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 359

کوش‌نامه 359 ام از 368 کوش‌نامه
بنر