چو هست قرب حقیقی چه غم از خواجوی کرمانی غزل 490

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار

1 چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار نظر بقربت یارست نی بقرب دیار

2 چو زائران حرم را وصال روحانیست تفاوتی نکند از دنو و بعد مزار

3 رسید عمر بپایان و داستان فراق ز حد گذشت و بپایان نمی‌رسد طومار

4 بباغ بلبل خوش نغمه سحر خوان بین که روز و شب سبق عشق می‌کند تکرار

5 بیا که حلقه نشینان بزمگاه الست زدند بر در دل حلقهٔ در خمار

6 بکش جفای رقیب ار حبیب می‌خواهی کنار گل نبری گر کنی کناره ز خار

7 چه هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق اگر ز هجر بسوزی بساز و وصل انگار

8 درست قلب من ار شد شکسته باکی نیست بحکم آنکه روان می‌رود درین بازار

9 بروی خوب وی آنکس نظر کند خواجو که پشت بر دو جهان کرد و روی بر دیوار

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر