1 چو گریه خون گشاد خواهم دادن جان همه را بیاد خواهم دادن
2 آن دم که چو گرد باد آیم بسماع خاک تن خود بباد خواهم دادن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است گر عالمی به جور بسوزد چه مانع است
2 برگشته است ماه من از مهر من دگر بازم مگر ستاره اقبال راجع است
1 پیش از آن کین گرد هستی سر زند از خاک ما با رخ خوبت نظر میباخت چشم پاک ما
2 دیگران از داغت ای گل همچو سرو آزادهاند برق رخسارت نسوزد جز خس و خاشاک ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به