چو سرو هر که در این بوستان از خیالی بخارایی غزل 158

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

چو سرو هر که در این بوستان هوای تو کرد

1 چو سرو هر که در این بوستان هوای تو کرد ز گریه پای به گِل ماند و سر فدای تو کرد

2 ز گریه دامن دُر داشت چشم من لیکن به دیده هرچه که بودش همه فدای تو کرد

3 بیا که خلعت شاهی به قدّ آن رندی ست که التماس کَرم از درگدای تو کرد

4 به خوارییی ز دعاگویِ خویش یادی کن که رفت و تا دم آخر همین دعای تو کرد

5 چه بود رای تو جان باختن بحمدالله که هرچه کرد خیالی همه برای تو کرد

عکس نوشته
کامنت
comment