-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمسهٔ چین را طلوع ازطرف بغتاقش نگر چینیانرا بندهٔ چین بغلتاقش نگر
2 آنکه طاق افتاده است امروز در فرخار و چین بی خطا پیوسته چین در ابروی طاقش نگر
3 چون هوای ملک دل بیند کز اینسان گرم شد خیمه بر چشمم زند ییلاق و قشلاقش نگر
4 ظلم در ، یا ساق او عدلست و دشنام آفرین رسم و آئینش ببین و عدل و یا ساقش نگر
5 آن مه بد عهد چندان شور بین در عهد او وان بت قبچاق چندین فتنه در چاقش نگر
6 کرد خون کشتهٔ هجران بیک ره پایمال ور نمیداری مسلم نعل بشماقش نگر
7 راستی را گر چه هرنوبت مخالف میشود از سپاهان تا حجاز آشوب عشاقش نگر
8 این همه جور و جفا و مکر و دستانش ببین و آنهمه پیمان و شرط و عهد و میثاقش نگر
9 نیمه مست از خیمه بیرون آید و گوید که هی جان بده خواجو دلم گوید که شلتاقش نگر