-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برآمد بانگ مرغ و نوبت بام کنون وقت میست و نوبت جام
2 چو کار پختگان بی باده خامست بدست پختگان ده باده خام
3 بهر ایامی این عشرت دهد دست بگردان باده چون با دست ایام
4 لبش خواهی بناکامی رضا ده که کس را بر نیاید زان دهان کام
5 من شوریده را معذور دارید که برآتش نشاید کردن آرام
6 دلم کی در فراق آرام گیرد بود آرام دل وصل دلارام
7 منم دور از تو همچون مرغ وحشی ببوی دانهئی افتاده در دام
8 ز سرمستی برون از روی و مویت نه از صبح آگهی دارم نه از شام
9 قلم در کش چو بینی نام خواجو که نبود عاشق شوریده را نام