سرو قدان که دل از عاشق محتاج برند
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
1 سرو قدان که دل از عاشق محتاج برند یوسف از چاه برآرند و بمعراج برند
2 گلرخانی که برند از دل ما صبر و قرار جان بی صبر مرا همره خود کاج برند
3 صبر و هوش و دل و دین رفت همین حالی ماند که بیک عشوه مستانه بتاراج برند
4 دیده کز هجر کمان ابروی خود گشت سپید کی بود کز پی تیرش سوی آماج برند
5 مرد منصوبه شطرنج جهان اهلی نیست کاین حریفان دغل دست ز لیلاج برند