-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نکرد کز خجالت پیش بالای تو سر بالا نکرد
2 نقد جان در حلقهٔ زلف تو بازاری نیافت تا متاعِ خوشدلی را در سر سودا نکرد
3 اشک را زآن رو فکندم از نظر کاندر رهت زو ندیدم آب رویی تا مرا رسوا نکرد
4 ماجرای آب چشم گوهر افشان مرا «تا شنید آن بیوفا دیگر گذر بر ما نکرد»
5 با خیالی روزگاری لعل شیرین کار تو گفت روزی چارهٔ کارت کنم امّا نکرد