سروِ قدّت طرف باغ چو از خیالی بخارایی غزل 190

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

سروِ قدّت طرف باغ چو پا می‌ماند

1 سروِ قدّت طرف باغ چو پا می‌ماند شمشاد ز حیرت به هوا می‌ماند

2 با سر زلف تو مرغی که در آویخت چو من هیچ شک نیست که در دام بلا می‌ماند

3 آب چشم است که بر خاک رهت خواهد ماند یادگاری که پس از مرگ ز ما می‌ماند

4 زاهد از کبر پلنگ و به حیل روباه است بنگریدش که در این ره به چه‌ها می‌ماند

5 کردمی صبر به درد تو ولیکن غم عشق هرکجا ماند قدم صبر که را می‌ماند

6 ای خیالی چو دم از عشق زدی رسوا شو گر تو رسوا نشوی عشق تو را می‌ماند

عکس نوشته
کامنت
comment