- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند ز جوی آب بقا هم به چابکی بجهند
2 جلا و جوهر این بوالعجب گدایان بین که جلوه گاه جلال و جمال پادشهند
3 برون رو از خود و آنگه درون میکده آی که خرقه ها همه اینجا به رهن باده نهند
4 کلاه بفکن و بر خاک نه سر نخوت که مهر و ماه بر این در سران بی کلهند
5 چه چاره ده مه برج شرف به خانه ماست که از شعاع و شفق رشگ ماه چاردهند
6 چه فر بخت بلندی است با مه و خورشید که پاسبان در این بلند بارگهند
7 تو شهریار دراین هفتخوان تهمتن باش که دیو نفس حرون است و راهبان نرهند