شمع می‌گفت به پروانه از خیالی بخارایی غزل 285

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمع می‌گفت به پروانه شبی در منزل

1 شمع می‌گفت به پروانه شبی در منزل که مرا نیز بر احوال تو می‌سوزد دل

2 سرورا در غم هجر تو ز بس گریه و آه عمر بر باد شد و پای فرو رفت به گل

3 غنچه بر نقش دهان تو به ده دل نگران گل سیراب ز روی تو به صد روی خجل

4 عاشق صورت مطبوع تو را نیست خبر کز چه آب است و چه گِل صورت خوبان چگل

5 اشک بر خاک درت می رود و دارم چشم کز درِبار تو محروم نگردد سایل

6 گفتم از مشکل عشق تو خیالی به فسون جان تواند که بَرَد؟ گفت چه دانم مشکل

عکس نوشته
کامنت
comment