- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمع میگفت به پروانه شبی در منزل که مرا نیز بر احوال تو میسوزد دل
2 سرورا در غم هجر تو ز بس گریه و آه عمر بر باد شد و پای فرو رفت به گل
3 غنچه بر نقش دهان تو به ده دل نگران گل سیراب ز روی تو به صد روی خجل
4 عاشق صورت مطبوع تو را نیست خبر کز چه آب است و چه گِل صورت خوبان چگل
5 اشک بر خاک درت می رود و دارم چشم کز درِبار تو محروم نگردد سایل
6 گفتم از مشکل عشق تو خیالی به فسون جان تواند که بَرَد؟ گفت چه دانم مشکل