شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی
شاه نعمت‌الله ولی

آمد به درت جان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1512

غزل 1512 ام از 2701 غزلیات

آمد به درت جان عزیز از سر یاری

1 آمد به درت جان عزیز از سر یاری محروم مگردان ز در خویش ز یاری

2 تنها نه منم سوختهٔ آتش عشقت بسیار چو من عاشق دل سوخته داری

3 یک دم نرود عمر که بی یاد تو باشد امید که ما را تو ز خاطر نگذاری

4 روزی به سر کوی تو جان را بسپارم باشد که همان جا تو به خاکم بسپاری

5 گر جور کنی بر دل بیچارهٔ مسکین ما را نبود چاره به جز ناله و زاری

6 ای دل به خرابات فنا خوش گذری کن شاید که می جام بقا را به کف آری

7 می در قدح و ساقی ما سید سرمست ای زاهد مخمور تو آخر به چه کاری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری

شاعر شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری چه کسی است ؟

شاعر شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری شاه نعمت‌الله ولی می باشد.

شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری چیست ؟

قالب شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری غزل است

مضمون اصلی شعر آمد به درت جان عزیز از سر یاری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر