جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آمد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 871

غزل 871 ام از 6329 غزلیات

آمد بهار خرم و رحمت نثار شد

1 آمد بهار خرم و رحمت نثار شد سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد

2 اجزای خاک حامله بودند از آسمان نه ماه گشت حامله زان بی‌قرار شد

3 گلنار پرگره شد و جوبار پرزره صحرا پر از بنفشه و که لاله زار شد

4 اشکوفه لب گشاد که هنگام بوسه گشت بگشاد سر و دست که وقت کنار شد

5 گلزار چرخ چونک گلستان دل بدید در رو کشید ابر و ز دل شرمسار شد

6 آن خار می‌گریست که ای عیب پوش خلق شد مستجاب دعوت او گلعذار شد

7 شاه بهار بست کمر را به معذرت هر شاخ و هر درخت از او تاجدار شد

8 هر چوب در تجمل چون بزم میر گشت گر در دو دست موسی یک چوب مار شد

9 زنده شدند بار دگر کشتگان دی تا منکر قیامت بی‌اعتبار شد

10 اصحاب کهف باغ ز خواب اندرآمدند چون لطف روح بخش خدا یار غار شد

11 ای زنده گشتگان به زمستان کجا بدیت آن سو که وقت خواب روان را مطار شد

12 آن سو که هر شبی بپرد این حواس و روح آن سو که هر شبی نظر و انتظار شد

13 مه چون هلال بود سفر کرد آن طرف بدری منور آمد و شمع دیار شد

14 این پنج حس ظاهر و پنج دگر نهان لنگ و ملول رفت و سحر راهوار شد

15 بربند این دهان و مپیمای باد بیش کز باد گفت راه نظر پرغبار شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد

شاعر شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد چه کسی است ؟

شاعر شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد چیست ؟

قالب شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد غزل است

مضمون اصلی شعر آمد بهار خرم و رحمت نثار شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر