جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آمد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 73

غزل 73 ام از 6329 غزلیات

آمد بت میخانه تا خانه برد ما را

1 آمد بت میخانه تا خانه برد ما را بنمود بهار نو تا تازه کند ما را

2 بگشاد نشان خود بربست میان خود پر کرد کمان خود تا راه زند ما را

3 صد نکته دراندازد صد دام و دغل سازد صد نرد عجب بازد تا خوش بخورد ما را

4 رو سایه سروش شو پیش و پس او می‌دو گر چه چو درخت نو از بن بکند ما را

5 گر هست دلش خارا مگریز و مرو یارا کاول بکشد ما را و آخر بکشد ما را

6 چون ناز کند جانان اندر دل ما پنهان بر جمله سلطانان صد ناز رسد ما را

7 بازآمد و بازآمد آن عمر دراز آمد آن خوبی و ناز آمد تا داغ نهد ما را

8 آن جان و جهان آمد وان گنج نهان آمد وان فخر شهان آمد تا پرده درد ما را

9 می‌آید و می‌آید آن کس که همی‌باید وز آمدنش شاید گر دل بجهد ما را

10 شمس الحق تبریزی در برج حمل آمد تا بر شجر فطرت خوش خوش بپزد ما را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را

شاعر شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را چه کسی است ؟

شاعر شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را چیست ؟

قالب شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را غزل است

مضمون اصلی شعر آمد بت میخانه تا خانه برد ما را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر