-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمد بهار و سرو بر آراست قامتی گل بر کشید بهر طرب را علامتی
2 گردیده باد بر سر آن سرو جان من گردان چو باد گرد بر آن سرو قامتی
3 قد قامت الصلوة مؤذن زند به صبح من نیم شب شوم به قد یار اقامتی
4 او در خرام و انبهی جان به گرد او حشری ست گوییا که روان با قیامتی
5 تاراج غمزه هاش در آمد به شهر و کو در خانه ای نماند متاع سلامتی
6 هم خون عاشقان گنهش را شفیع باد چون نیستش ز کردن خونها ندامتی
7 ای پندگوی، در گذر از پند بیدلان دانی که مست را نبود استقامتی
8 گفتار خویش بیهده ضایع چه می کنی؟ در حق گمرهی که نیرزد سلامتی
9 داغم نهاد بر دل و در جانیم هنوز به زین مخواه سوختگان را غرامتی
10 صد فتنه ز آب دیده نوشتم بر آستان نخسرو برو نخواند ز بیم شئامتی