1 آمد بهار و شد چمن و لاله زار خوش وقت است خوش بهار که وقت بهار خوش
2 در باغ با ترانه بلبل درین هوا مستی خوش است و باده خوش است و بهار خوش
3 ماییم و مطربی و شرابی و محرمی جایی به زیر سایه شاخ چنار خوش
4 ای باد، کاهلی مکن و سوی دوست رو ما را بکن به آمدن آن نگار خوش
5 چیزی دگر مگوی، همین گوی که در چمن سبزه خوش است و آب خوش است و بهار خوش
6 گر خوش کند ترا به حدیثی که باز گرد همراه خود بیار، مشو زینهار خوش
7 من مست خوش حریف ویم آن زمان که او سرخوش خوش است، مست خوش و هوشیار خوش
8 ور بینیش که مست بود، خفتنش مده هم همچنانش مست به نزد من آر خوش
9 با او دران زمان که میش راه می دهد بازی خوش است، بوسه خوش است و کنار خوش
10 سرو پیاده خوش بود اندر چمن، ولیک آن سرو من پیاده خوش است و سوار خوش
11 از وی خوش است برشکنیها به گاه ناز وز خسرو شکسته فغانهای زار خوش