1 آمد آمد در میان خوب ختن هر دو دستت را بشو از جان و تن
2 داد شمشیری به دست عشق و گفت هرچ بینی غیر من گردن بزن
3 اندر آب انداز الا نوح را هر که باشد خوب و زشت و مرد و زن
4 هر که او اندر دل نوح است رست هر که در پستی است در دریا فکن
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا هین زهره را کالیوه کن زان نغمههای جان فزا
2 دعوی خوبی کن بیا تا صد عدو و آشنا با چهرهای چون زعفران با چشم تر آید گوا
1 بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما
2 زهره قرین شد با قمر طوطی قرین شد با شکر هر شب عروسیی دگر از شاه خوش سیمای ما
1 ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
2 ای چشم ابر این اشکها میریز همچون مشکها زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **