باز، ای سرو خرامان، از امیرخسرو دهلوی غزل 1853

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی؟

1 باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی؟ کز برای دل دیوانه ما می آیی

2 می کشد هجر و ره آمدنت می طلبم چیست فرمان تو، جانا، به کجا می آیی؟

3 گر ز جا می روی از خویش نباشد عجبی عجب این است که چون باز به جا می آیی

4 ای خوش آن کشته که شد در ته شمشیر و بزیست که در آن دم تو به نظاره ما می آیی

5 سوزت، ای عشق، همه خرمن جانها سوزد شرم ناید که بر این برگ گیا می آیی

6 زندگانیت نمی سازد دانم، خسرو آخر این کوی فلان است که تا می آیی!

عکس نوشته
کامنت
comment