شبی بخرام و مه را کار از امیرخسرو دهلوی غزل 1522

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شبی بخرام و مه را کار بشکن

1 شبی بخرام و مه را کار بشکن رخی بنما و گل را بار بشکن

2 ز سر جوش دلم برگیر جامی خمار نرگس بیمار بشکن

3 مخور با مردمان عشق باده سفالش بر سر اغیار بشکن

4 صبوحی کرده از مجلس برون آی بتان را چاشت گه بازار بشکن

5 سرم نطع است پایی کوب، ای مست دماغ عقل دعوی دار بشکن

6 جهان می کشی هر روز، بنشین یک امروز از پی من کار بشکن

7 خط مشکین یار، ای گل، نه سهل است ورق، کانجا رسی، زنهار بشکن

8 بر آن دامن نخواهم خون خود نیز قبا را عطف خونین وار بشکن

9 دل خسرو شکستی، وه که گفته ست که مهر حقه اسرار بشکن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر