عاشق سوخته دل زنده از امیرخسرو دهلوی غزل 215

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است

1 عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است زین جهانش چه خبر کو به جهانی دگر است

2 بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است

3 ای طبیب، از سر بیمار قدم باز مگیر چاره ای ساز که بیمار زمانی دگر است

4 عاقبت خواستی از من چو دل من، آن نیز در سر کوی تو آن وصف و نشانی دگر است

5 حاصل از دوست به جز گریه ندارم، لیکن در دل یار یقینم که گمانی دگر است

6 یک سر موی میان تو عجب باریک است هر سر موی تو زان نکته بیانی دگر است

7 افتاب، ار چه زاعیان جهانست، ولیک بررخ خوب تو آن هم نگرانی دگر است

8 شد به بوسی ز لبت خنده چو خسرو جاوید کز لطافت لب شیرین تو جانی دگر است

عکس نوشته
کامنت
comment