- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاکساری شده سرمایه آسودن ما صندل دردسر ماست همین سودن ما
2 قدر ما تشنه کاهیدن خویش است، بگو خاکساری نکند سعی در افزودن ما
3 ننشستیم دمی از تک و پو بهر معاش نشود همچو نفس فرصت آسودن ما
4 مردم از حسرت گنجی، که ز بس گمنامی غم دنیا نشود باخبر از بودن ما
5 چرخ قوال و، قد ما هست دفش سنج آن دست ز افسوس بهم سودن ما
6 طلبد عذر سیه رویی فردا واعظ چهره امروز بخون جگر اندودن ما