- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غنچهای، باشد خموشی از گلستان ادب نرگسی، سر پیش افگندن ز بستان ادب
2 تن بود یکسر کمالات تو، ای صاحب کمال جان آن باشد ادب، جان تو و جان ادب
3 حرمت پیران نگهدار ای جوان تا برخوری کسب پیری میکند طفل از دبستان ادب
4 میدهند از جان خراج از نقد اخلاص و دعا کشور دلهاست یکسر ملک سلطان ادب
5 نی دهان از خنده بیجا ترا وا میشود میدرد بیشرمیت بر تن گریبان ادب
6 میتوان شد از ادب شیرین به کام روزگار کمترین نعمت گواراییست بر خوان ادب
7 هست جای خار زیر پا و، جای گل به سر این بر گستاخی و، آن بار بستان ادب
8 تا دهندت در گریبان دل خود خلق جا همچو گل واعظ مده از دست دامان ادب