آورد خبر از جلال الدین محمد مولوی غزل 2730

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آورد خبر شکرستانی

1 آورد خبر شکرستانی کز مصر رسید کاروانی

2 صد اشتر جمله شکر و قند یا رب چه لطیف ارمغانی

3 در نیم شبی رسید شمعی در قالب مرده رفت جانی

4 گفتم که بگو سخن گشاده گفتا که رسید آن فلانی

5 دل از سبکی ز جای برجست بنهاد ز عقل نردبانی

6 بر بام دوید از سر عشق می‌جست از این خبر نشانی

7 ناگاه بدید از سر بام بیرون ز جهان ما جهانی

8 دریای محیط در سبویی در صورت خاک آسمانی

9 بر بام نشسته پادشاهی پوشیده لباس پاسبانی

10 باغی و بهشت بی‌نهایت در سینه مرد باغبانی

11 می‌گشت به سینه‌ها خیالش می‌کرد ز شاه دل بیانی

12 مگریز ز چشمم ای خیالش تا تازه شود دلم زمانی

13 شمس تبریز لامکان دید برساخت ز لامکان مکانی

عکس نوشته
کامنت
comment