- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای پسر این رخ به آفتاب درافکن بادهٔ گلرنگ چون گلاب درافکن
2 صبح علم بر کشید و شمع برافروخت جام پیاپی کن و شراب درافکن
3 شاهد سرمست را ز خواب برانگیز سوختهٔ عشق را رباب درافکن
4 گرچه شب اندر شکست ماه بلند است بادهٔ خوش آمد به ماهتاب درافکن
5 گل بشکفت و دلم ز عشق تو برخاست چند نشینی به بند و تاب درافکن
6 مست خرابیم جمله نعره زنانیم نعره درین عالم خراب درافکن
7 چند ازین نام و ننگ و زهد و ز تزویر توبه کن از توبه دل بتاب درافکن
8 گر دل عطار را عذاب غم توست گو دل او غم ازین عذاب درافکن