-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می هم بهاری در میان ماه دی
2 هر طرف از عشق تو پَر سوخته آفتاب و صد هزاران همچو دی
3 چون همیشه آتشت در نی فتد رفت شِکَّر زین هوس در جان نی
4 سر بُریدی صد هزاران را به عشق زهره نِی جان را که گوید های و هی
5 عاشقان سازیدهاند از چشم بد خانهها زیر زمین چون شهر ری
6 نیست از دانش بتر اشکنجهای وای آنک ماند اندر نیک و بی
7 آن زنانِ مصر اندر بیخودی زخمها خورده نکرده وای وی
8 در شب معراج شاه از بیخودی صدهزارانساله ره را کرده طی
9 برشکن از بادههای بیخودان تختهبندی ز استخوان و عرق و پی
10 شمس تبریزی تو ما را محو کن ز آنک تو چون آفتابی ما چو فِی