اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی
اهلی شیرازی

جوش سودای غم دل پایم از از اهلی شیرازی غزل 724

غزل 724 ام از 2632 غزلیات

جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد

1 جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد شاقی آن شربت کرم فرما که سودا می‌برد

2 هرکه عاشق گشت همچون ذره از پستی برست کار او را آفتاب عشق بالا می‌برد

3 بس که می‌گردم چو مجنون دور از آن چابک‌غزال سیل اشک از خانه رخت من به صحرا می‌برد

4 گرچه خط و خال و زلفش هر یکی غارتگری‌ست دل ز دست عاشقان آن چشم شهلا می‌برد

5 جان که باز آرد ز دست غمزه‌اش کآن شاهباز می‌رباید دل ز دست خلق و در پا می‌برد

6 کشته شد اهلی ز عشق و دادش اینجا کس نداد با شهیدان رخت خون‌آلوده اینجا می‌برد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد

شاعر شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد چه کسی است ؟

شاعر شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد اهلی شیرازی می باشد.

شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد چیست ؟

قالب شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد غزل است

مضمون اصلی شعر جوش سودای غم دل پایم از جا می‌برد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر