-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شده است باب در ایام ما ز بس تلبیس کسی چه داند کاین آدمست و آن ابلیس؟!
2 ز کین عدو شکند گو دلم بسنگ جفا که هست چوب مکافات کرده ها در حیس
3 مجوی کام ز دونان، که نیست بی منت بگیری ار همه عبرت ز خواجگان خسیس
4 خوری ز خوان جهان، غصه چون لئیمان چند؟ نه در خور است که همکاسگی کنی با پیس!
5 چنان خوشست میان دو یار جنسیت که خوش نماست میان دو لفظ هم تجنیس
6 خوش آن کناره که همخوابه معنی بکراست خموشی است سخنگوی و، درد عشق انیس
7 سخن چگونه شود دلنشین در آن کشور؟ که میدود ز پی مشتری، متاع نفیس!
8 چنان ز سختی دوران شکسته ام واعظ که خامه ام شده از شرح آن شکسته نویس