- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند تیغ ظلم را از کشتنم خونین کنی دم برای قتلم آیی و دمی تمکین کنی
2 از چه مرغ دل به دام طره مشکین کنی تا کی ای دلبر دلم بیموجبی غمگین کنی
3 خاک شد این قالب افسرده در راه طلب کام جان حاصل نشد با من ز لطفت جز غضب
4 گاه خرسندی ز من گاهی برنجی بیسبب! گفتهای جانت به کام دل رسانم یا به لب؟
5 در حریم حرمت وصلت کسی واصل نشد تا چو بلبل عشق او ز آه و افغان کامل نشد
6 عارضش چون کهربا تا با خزان شامل نشد از گل روی توام رنگی جزین حاصل نشد
7 دم به دم دیوانگی از عشقت افزاید مرا ناخن تدبیر هرگز عقده نگشاید مرا!
8 خاتم دست سلیمان گر به دست آید مرا سر به تاج سلطنت دیگر فرو نآید مرا
9 عاشقان را زندگی دور از تو میباشد محال از سر کویت برون رفتن مرا نبود خیال
10 در جواب طغرل آمد مژده هنگام سوال جنتالفردوس بنمایند در خوابت «کمال»