تا به رخسار چو ماه او نظر داریم ما از طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

تا به رخسار چو ماه او نظر داریم ما

1 تا به رخسار چو ماه او نظر داریم ما یک جهان آیینه از جوهر به بر داریم ما!

2 غنچه لعل لبش را حاجت تفصیل نیست نسخه‌ای از دفتر او مختصر داریم ما!

3 ای نصیحت‌گو مگو هرگز مرا درس ادب! جز سلوک عشق دیگر کی هنر داریم ما؟!

4 اشک خونین از فراقش گرچه طوفان می‌کند چشم می‌پوشم زین دریا گذر داریم ما

5 هیچ کس بی‌عرض اظهار کمال خویش نیست لاله‌سان از داغ عشق او اثر داریم ما!

6 بس بود پیراهن ما کسوت خاک درش جامه‌ای هردم ز عریانی به بر داریم ما

7 هرچه جز رویش بود منظور عاشق گو مباش عالمی را غیر او کی در نظر داریم ما؟!

8 نیست غیر از شام نومیدی به عرض مدعا در نفس کافور گویا چون سحر داریم ما!

9 بعد ازین چون ما نروید هیچ در باغ سخن نخل اشعاریم و از معنی ثمر داریم ما!

10 آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است حسرت دیدار و سامان سفر داریم ما

عکس نوشته
کامنت