1 ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه کس برنداشتست به دستی دو خربزه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر نعمهای او چو چرخ دوان همه خوابست و خواب بادفره
1 پوپک دیدم به حوالی سرخس بانگک بر برده به ابر اندرا
2 چادرکی دیدم رنگین برو رنگ بسی گونه بر آن چادرا
1 به سرای سپنج مهمان را دل نهادن همیشگی نه رواست
2 زیر خاک اندرونت باید خفت گر چه اکنونت خواب بر دیباست
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **