- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خون شد دلم، نسیم صبا غمگسار شد بر دشت شهرزور، دمی رهگذار شو
2 رفت آنکه ما به عیش در آن بوم بگذریم زینهار تو وکیل من دل فگار شو
3 می بوس خاک آن چمن و بعد از آن روان نزدیک بارگاه بت پرده دار شو
4 واکن به صد هزار ادب بند برقعش حیران نقش خامه پروردگار شو
5 بگشا چو غنچه کوی گریبان کرته اش محو صفای سینه آن گلعذار شو
6 تاری ز چین طره اش از لطف باز کن گو سرچنار را که تورشک تتار شو
7 غم بر دلم نشست چو گردون ز داغ هجر ای چشمه سار چشم تو هم سر چنار شو
8 بی کاری است کار جهان و جهانیان بگریز خالد از همه و مردکار شو