خوشا چشمی که بیند روی از خواجوی کرمانی غزل 734

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خوشا چشمی که بیند روی ترکان

1 خوشا چشمی که بیند روی ترکان خنک بادی که آرد بوی ترکان

2 می نوشین و نوشا نوش مستان در اردو هایاهوی ترکان

3 دل شیرافکنان افتاده در دام ز روبه بازی آهوی ترکان

4 شب شامی لباس زنگی آسا غلام سنبل هندوی ترکان

5 ز ترکان گوشه چون گیرم که بینم کمان حسن بر بازوی ترکان

6 بود هندوی چشم می پرستان دو تا پیوسته چون ابروی ترکان

7 در آب روشن ار آتش ندیدی ببین روشن درآب روی ترکان

8 و گر گفتی که چین در شام نبود نظر کن در خم گیسوی ترکان

9 بود پیرسته خواجو مست و مخمور بیاد نرگس جادوی ترکان

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر