- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوشست این دیدهٔ روشن که غیر او نمی بیند اگر بیند کسی غیرش بگو نیکو نمی بیند
2 اگر چه دیدهٔ احول یکی را دو نماید رو بحمدالله که چشم من یکی را دو نمی بیند
3 به چشم او توان دیدن جمال بی مثال او به غیر روی ننماید کسی را رو نمی بیند
4 مراد مردم از دیده نظر کردن به روی اوست و گر نه دیده ای نبود که روی او نمی بیند
5 به چشم ما نگاهی کن که نور چشم ما بینی که چشم ما به غیر او کهن یا نو نمی بیند
6 نبیند چشم نابینا جمال ماه تابان را اگر صد سال می گویم نداند چو نمی بیند
7 مگر سررشته گم کردی که این رشته دو تو دیدی ببین در دیدهٔ سید که جز یک تو نمی بیند