-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم هزار ساله جفای فلک حلال کنم
2 نظر بهیچ ندارم ز نعمت دو جهان مگر نظاره آن حسن و آن جمال کنم
3 خیال وصل تو با آنکه شد محال مرا مجال و هم نه اندیشه محال کنم
4 بزیر پای سمند تو گر دهد دستم بدست خویش سر خویش پایمال کنم
5 اگر چه عاشق و مستم چنان نیم مجنون که نسبت تو سیه چشم با غزال کنم
6 ز من مجو سر و سامان که من نه آن مستم که زشت و خوب و بد و نیک را خیال کنم
7 اگر ز بخت تفال گهی کنم اهلی اگر ز بخت تفال گهی کنم اهلی