خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

حذر کن ز یاری که یاریش از خواجوی کرمانی غزل 200

غزل 200 ام از 1143 غزلیات

حذر کن ز یاری که یاریش نیست

1 حذر کن ز یاری که یاریش نیست بشودست از آنکو نگاریش نیست

2 چه ذوقش بود بلبل ار در چمن گلی دارد و گلعذاریش نیست

3 خرد راستی را نهالی خوشست ولیکن به جز صبر باریش نیست

4 مبر نام مستی که شرب مدام بود کار آنکس که کاریش نیست

5 مده دل بدنیا که در باغ عمر گلی کس نبیند که خاریش نیست

6 نیابی به جز بادهٔ نیستی شرابی که رنج خماریش نیست

7 مرا رحمت آید بر آنکو چو من غمی دارد و غمگساریش نیست

8 بدینسان که کافور او در خطت عجب گر زعنبرغباریش نیست

9 به بازار او نقد قلبم درست روانست لیکن عیاریش نیست

10 کجا اوفتم زین میان بر کنار که بحر مودت کناریش نیست

11 اگر زانکه خواجو بری شد ز خویش چه شد حسرت خویش باریش نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست

شاعر شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست چیست ؟

قالب شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست غزل است

مضمون اصلی شعر حذر کن ز یاری که یاریش نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر