-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میان باغ گل سرخهای و هو دارد که بو کنید دهان مرا چه بو دارد
2 به باغ خود همه مستند لیک نی چون گل که هر یکی به قدح خورد و او سبو دارد
3 چو سال سال نشاطست و روز روز طرب خنک مرا و کسی را که عیش خو دارد
4 چرا مقیم نباشد چو ما به مجلس گل کسی که ساقی باقی ماه رو دارد
5 هزار جان مقدس فدای آن جانی که او به مجلس ما امر اشربوا دارد
6 سؤال کردم گل را که بر کی میخندی جواب داد بر آن زشت کو دو شو دارد
7 هزار بار خزان کرد نوبهار تو را چه عشق دارد با ما چه جست و جو دارد
8 پیالهای به من آورد گل که باده خوری خورم چرا نخورم بنده هم گلو دارد
9 چه حاجتیست گلو باده خدایی را که ذره ذره همه نقل و می از او دارد
10 عجب که خار چه بدمست و تیز و روترشست ز رشک آنک گل و لاله صد عدو دارد
11 به طور موسی بنگر که از شراب گزاف دهان ندارد و اشکم چهارسو دارد
12 به مستیان درختان نگر به فصل بهار شکوفه کرده که در شرب می غلو دارد