1 ساقی بتو گر شویم همدم چه شود زخم دل ما رسد بمرهم چه شود
2 زان بحر کرم که عالمی کامرواست یکجرعه رسد به کام ماهم چه شود
1 شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است گر عالمی به جور بسوزد چه مانع است
2 برگشته است ماه من از مهر من دگر بازم مگر ستاره اقبال راجع است
1 کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما آتش دل علم افروخت به رسوایی ما
2 ما ز صد نکته حسن تو یکی می بینیم بیش ازین نیست در آیینه بینایی ما