جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بتا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3125

غزل 3125 ام از 6329 غزلیات

بتا گر مرا تو ببینی ندانی

1 بتا گر مرا تو ببینی ندانی به جان لاله زارم به رخ زعفرانی

2 بدادم به تو دل مرا توبه از دل سپارم به تو جان که جان را تو جانی

3 هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم کنون رفت کارم گذشت از نشانی

4 تو شاه عظیمی که در دل مقیمی تو آب حیاتی که در تن روانی

5 تو هم غیب بینی تو هم نازنینی نگفتند هرگز تو را لن ترانی

6 چو سرجوش کردی چه روپوش کردی تو روپوش می‌کن که پنهان نمانی

7 زهی تلخ مرگی چو بی‌تو زید جان چو پیش تو میرم زهی زندگانی

8 از این جان ظاهر به جان آمدم من کز این جان ظاهر شود جان نهانی

9 میان دو جان مانده بودیم حیران که می‌گفت اینی که می‌گفت آنی

10 یکی جان جنت یکی جان دوزخ یکی جان ظلمت یکی جان عیانی

11 چه جنت چه دوزخ تویی شاه برزخ بخوانی بخوانی برانی برانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی

شاعر شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی چه کسی است ؟

شاعر شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی چیست ؟

قالب شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی غزل است

مضمون اصلی شعر بتا گر مرا تو ببینی ندانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر