- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسکه از گرم اختلاطی گلرخان آتش وشند عاشقان تا دیده اند این قوم را در آتشند
2 خسروان ملک خوبی را همه چیزی خوشست اینقدر باشد که گاهی با فقیران ناخوشند
3 ایکه رشک آید ترا بر عیش مستان وصال غافلی کاین دردمندان زهر هجران میچشند
4 سالها در کوره رندی چو زر بگداختم حمل ناپاکی مکن بر ما که رندان بی غشند
5 پیش لطف ساقی ما صافی و دردی یکیست اهلی از بی بختی ما عاشقان دردی کشند