1 خنجر بکف تو کز صفا رم زده است برقی است که کار خصم برهم زده است
2 از جوهر زر نشانی این خنجر تیز ماننده برگ بید شبنم زده است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای ماه رخت چراغ هر حور سرشت حسن تو صفای کعبه و شمع کنشت
2 مست تو عجب اگر بهوش آید باز از نغمه هشت چنگ در هشت بهشت
1 ای آنکه بحسن و خوبیت نیست نظیر بر جرم من از بزرگیت خورده مگیر
2 جان بانو و دل بساقی و گوش بچنگ بیچاره کسی که در سه چنگ است اسیر
1 ای کز تو تنم ضعیف چون نال بود در صورت تو دلم زبون حال بود
2 ویرانه تر از ملک تنم نیست دگر جایی که وزیر چنگ در مال بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به