مرا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1146

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار

1 مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار

2 لبم که نام تو گوید به باده‌اش خوش کن سرم خمار تو دارد به مستیش تو بخار

3 بریز باده بر اجسامم و بر اعراضم چنانک هیچ نماند ز من رگی هشیار

4 وگر خراب شوم من بود رگی باقی چو جغد هل که بگردد در این خراب دیار

5 چو لاله زار کن این دشت را به باده لعل روا مدار که موقوف داریم به بهار

6 ز توست این شجره و خرقه‌اش تو دادستی که از شراب تو اشکوفه کرده‌اند اشجار

7 مرا چو مست کنی زین شجر برآرم سر به خنده دل بنمایم به خلق همچو انار

8 مرا چو وقف خرابات خویش کردستی توام خراب کنی هم تو باشیم معمار

9 بیار رطل گران تا خمش کنم پی آن نه لایقست که باشد غلام تو مکثار

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر