- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر در حق جز خضوع و عجز استدعا مکن بندگی جز خاکساری نیست، استغنا مکن
2 مصحف دل را که هر حرفیست از وی صد کتاب کاغذ حلوای شیرین کاری دنیا مکن
3 یاد گیر از بید مجنون، شیوه افتادگی گر گذارند اره بر فرق تو، سر بالا مکن
4 خود، سر بالا نکردن؛ درع، تن در دادنست؛ هست چون آن، گر جهان دشمن شود، پروا مکن
5 نیست ما را طاقت زهر فراق دوستان در دلم ای شهد غم تا میتوانی جا مکن
6 هست چون بست و گشاد کارها در دست حق دل بغیر حق مبند و، لب بجز حق وا مکن
7 غم،شراب و؛لب،گزک:افغان، سرود و:گریه، ساز! عیش کن با دوست واعظ، شکوه دنیا مکن