چون ذره به از جلال الدین محمد مولوی غزل 1554

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چون ذره به رقص اندرآییم

1 چون ذره به رقص اندرآییم خورشید تو را مسخر آییم

2 در هر سحری ز مشرق عشق همچون خورشید ما برآییم

3 در خشک و تر جهان بتابیم نی خشک شویم و نی تر آییم

4 بس ناله مس‌ها شنیدیم کای نور بتاب تا زر آییم

5 از بهر نیاز و درد ایشان ما بر سر چرخ و اختر آییم

6 از سیمبری که هست دلبر از بهر قلاده عنبر آییم

7 زان خرقه خویش ضرب کردیم تا زین به قبای ششتر آییم

8 ما صرف کشان راه فقریم سرمست نبیذ احمر آییم

9 گر زهر جهان نهند بر ما از باطن خویش شکر آییم

10 آن روز که پردلان گریزند در عین وغا چو سنجر آییم

11 از خون عدو نبیذ سازیم وانگه بکشیم و خنجر آییم

12 ما حلقه عاشقان مستیم هر روز چو حلقه بر در آییم

13 طغرای امان ما نوشت او کی از اجلی به غرغر آییم

14 اندر ملکوت و لامکان ما بر کره چرخ اخضر آییم

15 از عالم جسم خفیه گردیم در عالم عشق اظهر آییم

16 در جسم شده‌ست روح طاهر بی‌جسم شویم و اطهر آییم

17 شمس تبریز جان جان است در برج ابد برابر آییم

عکس نوشته
کامنت
comment