-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم و ز سوختگی طاقت نظاره نداریم
2 چون ما دل صد پاره ز مهر تو که دارد؟ اینست که طالع ز تو یکباره نداریم
3 عیش دو جهان سهل بود بر دل ما لیک با حسرت شیرین دهنان چاره نداریم
4 حال دل گمگشته ما شهره شهرست ما خود خبری از دل آواره نداریم
5 هرچند که سرگشته ز هجریم چو اهلی خوشباش که رشک مه و سیاره نداریم