چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را از عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را

1 چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را سجاده زاهدان را درد و قمار ما را

2 جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان آن نیست جای رندان با آن چکار ما را

3 گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند می زاهدان ره را درد و خمار ما را

4 درمانش مخلصان را دردش شکستگان را شادیش مصلحان را غم یادگار ما را

5 ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را

6 آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را

7 عطار اندرین ره اندوهگین فروشد زیرا که او تمام است انده گسار ما را

عکس نوشته