چون نی سر گشتهٔ چوگان از خواجوی کرمانی غزل 912

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

چون نی سر گشتهٔ چوگان چو گوی

1 چون نی سر گشتهٔ چوگان چو گوی رو بترک گوی سر گردان بگوی

2 گوی چون با زخم چوگانش سریست بوک چوگان سر فرود آرد بگوی

3 تشنگان را بر کنار جو ببین کشتگانرا در میان خون بجوی

4 عارفان در وجد و ما در های های مطربان در شور و ما در های و هوی

5 تشنهٔ خمخانه باشد جان من کوزه‌گر چون از گلم سازد سبوی

6 گر شوم خاک رهت کو راه آن ور نهم رو بر درت کو آب روی

7 شاید ار بر چشمها جایت کنند زانکه گل خوشتر بود بر طرف جوی

8 با رخت خورشید تابان گو متاب با قدت سرو خرامان گو مروی

9 دل که بر خاک درت گم کرده‌ام می‌برم در زلف مشکین تو بوی

10 گر ترا با موی می‌باشد سری فرق نبود موئی از من تا بموی

11 با لبت خواجو ز آب زندگی گر نشوید دست دست از وی بشوی

عکس نوشته
کامنت
comment