- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون نی سر گشتهٔ چوگان چو گوی رو بترک گوی سر گردان بگوی
2 گوی چون با زخم چوگانش سریست بوک چوگان سر فرود آرد بگوی
3 تشنگان را بر کنار جو ببین کشتگانرا در میان خون بجوی
4 عارفان در وجد و ما در های های مطربان در شور و ما در های و هوی
5 تشنهٔ خمخانه باشد جان من کوزهگر چون از گلم سازد سبوی
6 گر شوم خاک رهت کو راه آن ور نهم رو بر درت کو آب روی
7 شاید ار بر چشمها جایت کنند زانکه گل خوشتر بود بر طرف جوی
8 با رخت خورشید تابان گو متاب با قدت سرو خرامان گو مروی
9 دل که بر خاک درت گم کردهام میبرم در زلف مشکین تو بوی
10 گر ترا با موی میباشد سری فرق نبود موئی از من تا بموی
11 با لبت خواجو ز آب زندگی گر نشوید دست دست از وی بشوی